بهترین مارک پنکیک
مامانی اظهارکرد: بزار ببینم مامان و یکی از یک کدام از کرم های مرطوب کننده منرا برداشت و به دستش زد از هر کدوم یک مقداری به دستش میزد و آنگاه ماساژ میاعطا کرد. یکسری تای نخستین را که به دستش زد و بیان کرد خیر مامان اینها خیلی چربن درصورتیکه ذیل پودرت از اینها بزنی پودر روی صورتت میماسه و خیلی بد میشه. به کارش خاطر نشان کرد تا به یک کرم عادی نیوا را برداشت و اعلامکرد مامان بیا جلو یکسری نقطه از صورتم را مانند پیشانی حریم دیده و روی سیرتکامل و زنخدان ام را مقدار مقداری کرم گذاشت و آنگاه با دستاش صورتم را ماساژ بخشید انگار که دارم کرم معمولم را به طور میزنم. وای معبود احساس دستاش روی صورتم چقدر خوب بود.
سپس اذعان کرد هم اکنون مامان از همین پودرت بزن به صورتت و اینجانب هم پنککم را برداشتم و رفتم توی اتاق خواب جلوی آینه باورم نمیشد پنکک به اون مزخرفی که حتی یک توشه هم ازش رازی نبودم اینقدر خوب روی پوستم بخوابه. با تعدادی ضربه پد پنکک تمام صورتم تحت پودر مخملی پنککم پوشانده شد و آن گاه خیلی شل با یک برس آرایشی به آسانی هرچه تمام یک پارچه شد.
مامانی و اعجاز پیرایش
زمانی برگشتم صورتم را به آزیتا و مامانی نشون دادم صدای تعجب و حیرت آزیتا به هوا رفت. میاعلام کرد: ببین تو رو به آفریدگار چی گردیده آرایشش چه قدر خوب گردیده. مامانی اعلام کرد مامان پنبه داری گفتم مامانی بزار این پنکک بهاین خوشگلی دو دقیقه روی فیس ما باشه بعدا پاکش میکنم اعلامکرد دختر جون نمیخواهم آرایشت را منزه کنم برو یه ذره پنبه بیار ببینم!
و اینجانب هم رفتم با واهمه و لرز براش پنبه آوردم یه ذره برداشت و توی دستش گلوله کرد و سپس بروی صورتم غلتاند نسبتاً روی طولانی تر برجستگیهای صورتم پنبه را غلتاند بهش گفتم مامانی آرایشم و منزه کردی خاطرنشان کرد دختر کلام نزن بزار کارم بکنم اِ…
آنگاه که کارش به پایان رسید ذکر کرد برو تو آینه ببین این طوری بیشتر های پودری که به صورتت زدی بداشته می شه آرایشت نمیماسه اینجانب هم رفتم جلوی آینه دیدم پوستم گردیده عین عروسک زمانی برگشتم دهنم از تعجب گشوده مونده بود آزیتا هم چشاش چهارعدد گردیده بود . مامانی اظهار کرد مامان این فنون های قدیمیه. اینجانب و آزیتا را نگاه می کرد و ریز ریز میخندید اینجانب هم پریدم ماچش کردم و گفتم مامانی حسابی واردیها ماشالله.
- ۰ ۰
- ۰ نظر